زمان بسیار قدیم. (یادداشت مؤلف) : هزار دگر بود خود ساخته ز دیر کهن نغز پرداخته. فردوسی. ، دنیا. (یادداشت مؤلف) : از زبان سوسن آزاده ام آمد بگوش کاندرین دیر کهن کار سبکباران خوش است. حافظ
زمان بسیار قدیم. (یادداشت مؤلف) : هزار دگر بود خود ساخته ز دیر کهن نغز پرداخته. فردوسی. ، دنیا. (یادداشت مؤلف) : از زبان سوسن آزاده ام آمد بگوش کاندرین دیر کهن کار سبکباران خوش است. حافظ
آنکه کوشش بیهوده می کند. (ناظم الاطباء) (از آنندراج). نامراد و محروم. (ناظم الاطباء) : از هر کنار مشرق عرض تجلی اش مه ریش کن برآمد و خور ریشخند شد. زلالی خوانساری (از آنندراج)
آنکه کوشش بیهوده می کند. (ناظم الاطباء) (از آنندراج). نامراد و محروم. (ناظم الاطباء) : از هر کنار مشرق عرض تجلی اش مه ریش کن برآمد و خور ریشخند شد. زلالی خوانساری (از آنندراج)
شکننده شکر. که شکر بشکندو بخورد. شکرخوار: طوطی شکرشکن. (یادداشت مؤلف). - شکرشکن شدن، شیرین کام شدن به مناسبت شکستن و خوردن شکر. و در بیت ذیل مراد شیرین کامی سخنوران هند است از شکر گفته های حافظ: شکّرشکن شوند همه طوطیان هند زین قند پارسی که به بنگاله میرود. حافظ. ، شکننده قیمت و ارج شکر در شیرینی: خطت به لب شکرشکن مشک ختن. (یادداشت مؤلف) : همان معشوق زیبا یار او بود بت شکّرشکن دلدار او بود. نظامی. هیچ را نام کرده کاین دهن است نوش در خنده کاین شکرشکن است. نظامی. شکّرشکنی به هرچه خواهی لشکرشکن از شکر چه خواهی. نظامی. به شکّر نشکند شیرینی کس لب شیرین بود شکّرشکن بس. نظامی. لب لعل عناب شکّرشکن زده بوسه بر فندق بی دهن. نظامی. ، شیرین سخن. (آنندراج). سخت خوش بیان. شیرین گفتار. (ناظم الاطباء) : شکّرشکن است یا سخنگوی من است عنبرذقن است یا سمنبوی من است. ابوالطیب مصعبی. بس که ازغم رنگ بستم دور از آن شکّرشکن سبز شد چون بال طوطی استخوانها در تنم. مفید بلخی (از آنندراج). اما ناقلان آثار و راویان اخبار و طوطیان شکرشکن شیرین گفتار چنین روایت کنند... (یادداشت مؤلف)
شکننده شکر. که شکر بشکندو بخورد. شکرخوار: طوطی شکرشکن. (یادداشت مؤلف). - شکرشکن شدن، شیرین کام شدن به مناسبت شکستن و خوردن شکر. و در بیت ذیل مراد شیرین کامی سخنوران هند است از شکر گفته های حافظ: شکّرشکن شوند همه طوطیان هند زین قند پارسی که به بنگاله میرود. حافظ. ، شکننده قیمت و ارج شکر در شیرینی: خطت به لب شکرشکن مشک ختن. (یادداشت مؤلف) : همان معشوق زیبا یار او بود بت شکّرشکن دلدار او بود. نظامی. هیچ را نام کرده کاین دهن است نوش در خنده کاین شکرشکن است. نظامی. شکّرشکنی به هرچه خواهی لشکرشکن از شکر چه خواهی. نظامی. به شکّر نشکند شیرینی کس لب شیرین بود شکّرشکن بس. نظامی. لب لعل عناب شکّرشکن زده بوسه بر فندق بی دهن. نظامی. ، شیرین سخن. (آنندراج). سخت خوش بیان. شیرین گفتار. (ناظم الاطباء) : شکّرشکن است یا سخنگوی من است عنبرذقن است یا سمنبوی من است. ابوالطیب مصعبی. بس که ازغم رنگ بستم دور از آن شکّرشکن سبز شد چون بال طوطی استخوانها در تنم. مفید بلخی (از آنندراج). اما ناقلان آثار و راویان اخبار و طوطیان شکرشکن شیرین گفتار چنین روایت کنند... (یادداشت مؤلف)
همان شارل پنجم پسر فیلیپ اول معروف به فیلیپ زیبا و ژان دیوانه است. وی بسال 1500 میلادی در شهرگان تولد و بسال 1558 م. وفات یافت. در سال 1516 میلادی پادشاه اسپانیا و در سال 1519م. امپراطور آلمان شد. وسعت قلمرو سلطنت او که شامل اسپانیا مستعمرات آن، فلاندر، اتریش و آلمان میشد موجب گشت که وی همواره با پادشاهان فرانسه در حال خصومت بسر برد. جاه طلب و مدعی سلطنت مطلقۀ عالمگیر و بهمین سبب با فرانسوای اول پادشاه فرانسه متجاوز از سی سال در حال جنگ بود. وقایع و حوادث مهم این جنگها بقرار زیر است: در سالهای 1522 میلادی و 1525م. در نبردهای ایتالیا فرانسویان را مغلوب ساخت و پادشاه فرانسه را به اسارت درآورده پیمان مادرید را در سال 1526 میلادی بر وی تحمیل کرد، پس از یک سلسله جنگهای دیگر در سال 1527م. رم را به تصرف درآورد، در سال 1529م. پیمان صلح کامبره میان طرفین بسته شد، مذاکرات مربوط به این پیمان را لویئز دوساووا از جانب فرانسوای اول و مارگریت دوتریش از جانب برادرزاده اش شارل کن انجام دادند و از اینرو قرارداد مزبور به ’صلح بانوان’ شهرت یافت، سپس کوشش بی حاصلی برای تصرف ایالت پرووانس نشان داد، درسال 1538م. پیمان متارکۀ نیس انعقاد یافت و سرانجام در سال 1544م. شکست سرپزول در ایتالیا اتفاق افتاد. پس از وفات فرانسوای اول در سال 1555 میلادی شارل کن شهر مس رامحاصره کرد و در سال 1556 میلادی پیمان متارکۀ ووسل را امضا نمود. از جانب دیگر، این امپراطور در سال 1532 میلادی با ترکان عثمانی بجنگ پرداخت و در سال 1535 میلادی به تونس و در سال 1541 میلادی به الجزیره لشکر کشید و در آنجا با ناکامی روبرو شد. وی بموجب موافقت نامه اوگسبورگ در سال 1555م. آزادی مذهب را برای پیروان لوتردر آلمان برسمیت شناخت. در پایان عمر به خطای خود پی برد و در سال 1555م. از سلطنت استعفا کرد و در سال 1556م. در صومعۀ یوست در اسپانیا عزلت گزید و همانجا چشم از جهان فروبست
همان شارل پنجم پسر فیلیپ اول معروف به فیلیپ زیبا و ژان دیوانه است. وی بسال 1500 میلادی در شهرگان تولد و بسال 1558 م. وفات یافت. در سال 1516 میلادی پادشاه اسپانیا و در سال 1519م. امپراطور آلمان شد. وسعت قلمرو سلطنت او که شامل اسپانیا مستعمرات آن، فلاندر، اتریش و آلمان میشد موجب گشت که وی همواره با پادشاهان فرانسه در حال خصومت بسر برد. جاه طلب و مدعی سلطنت مطلقۀ عالمگیر و بهمین سبب با فرانسوای اول پادشاه فرانسه متجاوز از سی سال در حال جنگ بود. وقایع و حوادث مهم این جنگها بقرار زیر است: در سالهای 1522 میلادی و 1525م. در نبردهای ایتالیا فرانسویان را مغلوب ساخت و پادشاه فرانسه را به اسارت درآورده پیمان مادرید را در سال 1526 میلادی بر وی تحمیل کرد، پس از یک سلسله جنگهای دیگر در سال 1527م. رم را به تصرف درآورد، در سال 1529م. پیمان صلح کامبره میان طرفین بسته شد، مذاکرات مربوط به این پیمان را لویئز دوساووا از جانب فرانسوای اول و مارگریت دوتریش از جانب برادرزاده اش شارل کن انجام دادند و از اینرو قرارداد مزبور به ’صلح بانوان’ شهرت یافت، سپس کوشش بی حاصلی برای تصرف ایالت پرووانس نشان داد، درسال 1538م. پیمان متارکۀ نیس انعقاد یافت و سرانجام در سال 1544م. شکست سرپزول در ایتالیا اتفاق افتاد. پس از وفات فرانسوای اول در سال 1555 میلادی شارل کن شهر مس رامحاصره کرد و در سال 1556 میلادی پیمان متارکۀ ووسل را امضا نمود. از جانب دیگر، این امپراطور در سال 1532 میلادی با ترکان عثمانی بجنگ پرداخت و در سال 1535 میلادی به تونس و در سال 1541 میلادی به الجزیره لشکر کشید و در آنجا با ناکامی روبرو شد. وی بموجب موافقت نامه اوگسبورگ در سال 1555م. آزادی مذهب را برای پیروان لوتردر آلمان برسمیت شناخت. در پایان عمر به خطای خود پی برد و در سال 1555م. از سلطنت استعفا کرد و در سال 1556م. در صومعۀ یوست در اسپانیا عزلت گزید و همانجا چشم از جهان فروبست
خوراکیی که با شیر و برنج پزند شیر با شیروا. طرز تهیه آن چنین است: به اندازه لازم شیر گیرند و برای هر من شیر پنج سیر یا کمتر برنج در شیر ریزند و بار کنند و قدری هم شیر را کنار بگذارند و دیگ را بر روی آتش هم زنند بگذارند تا پخته شود. اگر سفت شود و پخته نشود قدری آب ریزند نزدیک پخته شدن آن شیری را که کنار گذاشته اند با شکر و گلاب و هل در آن ریزند و پس از چند جوش بردارند
خوراکیی که با شیر و برنج پزند شیر با شیروا. طرز تهیه آن چنین است: به اندازه لازم شیر گیرند و برای هر من شیر پنج سیر یا کمتر برنج در شیر ریزند و بار کنند و قدری هم شیر را کنار بگذارند و دیگ را بر روی آتش هم زنند بگذارند تا پخته شود. اگر سفت شود و پخته نشود قدری آب ریزند نزدیک پخته شدن آن شیری را که کنار گذاشته اند با شکر و گلاب و هل در آن ریزند و پس از چند جوش بردارند